پنج سال از زمانی که وزیر نفت دولت دهم (سال 1389) تصمیم به قطع سوآپ گرفت، میگذرد؛آن زمان وزیر وقت نفت معتقد بود عملیات سوآپ برای ایران توجیه اقتصادی ندارد وسود حاصل از آن برای کشور رقمی در حدود 20 سنت است در حالی که این عملیات حدود 6 تا 7 دلار در هر بشکه برای کشور هزینه داشته است، به همین دلیل وزیر وقت قرارداد سوآپ را با کشورهای حاشیه خزر لغو کرد و در خواست دریافت سود 5.5 تا 6 دلار از سوآپرها داشت و حتی در گفتگو با سایت خانه ملت گفت که با قطع عملیات سوآپ دست بابک زنجانی را از کشور کوتاه کردیم. با این که بارها و بارها کارشناسان و برخی مدیران نفتی بر اشتباه بودن این تصمیم تاکید کردند اما سوآپ قطع شد و ایران علاوه بر از دست دادن وجهه بین المللی، به پرداخت میلیونها دلار جریمه محکوم شد؛ افرادی که آن مقطع این تصمیم را گرفتند هنوز بر درستی کارشان اصرار دارند و به نوعی مسئولان فعلی وزارت نفت ( دولت یازدهم) را به دلیل انعقاد قراردادهای سوآپ زیر سئوال میبرند. این، اما در حالی است که سکوت وزارت نفت در مقابل حملههای پی درپی که از زمان روی کارآمدن دولت یازدهم شروع شده و گویا پایانی برای آن نیست، سبب شده تا تصمیمگیران آن زمان گمان کنند حق با آنهاست؛ اما داستان قطع سوآپ چه بود؟ زمانی که این تصمیم اعلام شد، آیا بررسیهای فنی و کارشناسی، اظهارات آن دوران مسئولان وقت را تایید میکرد؟ چرا با این که میلیونها دلار برای احداث تاسیسات سوآپ هزینه شد، بدون توجه به هزینه و فایده و منافع ملی کشورمان قرارداد بر خلاف عرف بین المللی یکطرفه لغو شد و حتی سخنان محمود آستانه عضو هیئت مدیره شرکت نیکو درباره عملیات سوآپ بازهم تصمیم گیرندگان وقت را قانع نکرد و وزیر وقت از آستانه به دلیل دفاع از عملیات سوآپ و ضررهایی که از آن دوران تا کنون ایران متحمل شده، شکایت کرد؛ شکایتی که به گفته آستانه رای بر بی گناهی آن صادر شد.
حال که تب سوآپ هرچند کوتاه مدت، فروکش کرده و وزارت نفت هم بنا دارد دوباره سوآپ را از سر بگیرد؛ شانا نشستی با حضور افرادی که در زمان قطع عملیات سوآپ در مسند کار بوده اند برگزار کرده تا به واکاوی اتفاقهایی که آن دوران در نفت افتاد، بپردازد.
این نشست با حضور محمود آستانه عضو هیئت مدیره شرکت نیکو و مشاور وزیر نفت، سید پیروز موسوی مدیرعامل شرکت پایانه های نفتی، حمیدرضا شاهدوست رئیس پایانه نفتی شمال و سید حمید حسینی عضو هیئت مدیره اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی در دفتر شانا برگزار شد.
آیا فکرش را میکردید عملیات سوآپ یک شبه قطع شود؟
موسوی: اصلا چنین فکری نمیکردم. قطع عملیات سوآپ یک شوک به عملیات نفت بود. کسی انتظارش را نداشت آن هم زمانی که 226 هزار بشکه نفت خام را معوض و به پالایشگاههای کشور ارسال میکردیم. تاسیساتی که برای انتقال نفت خام و تولید فرآورده در پالایشگاههای کشور برای این کار احداث کرده بودیم با این تصمیم، ناگهان دلیل وجودی خود را از دست دادند. همان طور که میدانید در عملیات سوآپ، نفت باکیفیت بالاتر را از کشورهای حاشیه دریای خزر دریافت میکردیم و در اختیار پالایشگاههای تهران و تبریز برای تبدیل به فرآورده قرار میدادیم. از آن طرف نفت خام سنگین خود را در آبهای خلیج فارس به شرکتهای سوآپر تحویل میدادیم. اما این تصمیم یک شوک به کل عملیات صنعت نفت بود، من و بسیاری از فعالان سوآپ واقعا نمیدانستیم چه اتفاقی افتاد که این تصمیم گرفته شد. تاسیسات میلیاردی و نیروی انسانی کارآمدمان در پایانه نکا بیکار شدند و درآمدی را که می توانستیم از محل سوآپ به دست بیاوریم صفر کردیم، آن هم به این بهانه که قرارداد اشتباه بوده و منافع ایران را تامین نمیکرده است! شاید بد نیست بدانید که از زمانی که عملیات سوآپ در ایران شروع شد نزدیک به 226میلیون بشکه سوآپ داشتیم. ضمن این که باید بگویم عملیات سوآپ جزو برنامههای وزارت نفت بود. برهمین اساس هم احداث تشکیلات و تاسیسات بسیار مجهز و مرتبط با هم در شمال کشور پایهریزی شد که از آن جمله، ساخت مخازن، بارانداز، حوضچه و خط لوله نکا – تهران بود.
شاید تکرار مکررات باشد، اما سوآپ یا عملیات پایاپای یا معوض نفت به این معناست که معادل نفتی که در نکا تحویل میشد و به مصرف داخلی کشور میرسید، در جزیره خارک همان میزان نفت به مشتری نفت معوض تحویل میشد. در این روند، هزینههای انتقال نفت از میدانهای مناطق نفتخیز را که گرانتر است، حذف کرده و نفت را به پالایشگاههای داخلی از جمله تهران و تبریز میرساندیم، به جای آن درآمدی را بابت هر بشکه میگرفتیم و نفت معوض را در جزیره خارک تحویل میدادیم. این روند در سالهایی که سوآپ فعال بود، ادامه داشت. در کنار آن ذخیرهسازی هم داشتیم و موضوع انتقال به پالایشگاهها هم انجام میشد و تا سال 89 ادامه داشت. در این سالها مدتی شرکت ملی و مهندسی و بعد هم شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران مسئولیت انجام سوآپ را برعهده داشتند و از سال 1380 هم این کار به پایانههای نفتی محول شد. در حال حاضر هم 9 مخزن 150 هزار بشکهای برای عملیات وجود داشته و سه بارانداز با توسعه جدید فعال است. در کنار این موارد، حوضچه فراگیر شمال را هم بازسازی کرده و توسعه دادهایم. اما تعمیرات و نگهداری این مخازن و حوضچهها به دلیل قطع عملیات سوآپ شدت بیشتری گرفت تا اجازه ندهیم تاسیساتمان که بیکار هستند فرسوده شوند.
حوضچه فراگیر ایران که وسعت آن 300 هکتار است در سطح ملی و کشورهای آسیای میانه بینظیر است که در سالهای گذشته با اتکا به توان داخلی ساخته و بازسازی شد. با اجرای این پروژه، برخلاف گذشته که تنها کشتیهای تا 5 هزار تن امکان ورود به این حوضچه را داشتند، کشتیهای تا 12 هزار تنی هم می توانستند به ترمینال ایران بیایند. البته پایانه نکا علاوه بر سوآپ وظیفه دیگری هم داشت؛ آن هم پشتیبانی از تولید نفت خام در دریای خزر بود. نباید فراموش کرد که وجود پایانه در شمال کشور تنها برای سوآپ نیست و این حوضچه عملیاتی برای ناوگان حفاری و شرکت نفت خزر و صدرا هم بوده و هنوز هم هست.
آقای آستانه شما از جمله مدیرانی بودید که از زمان شروع تا قطع عملیات سوآپ در شرکت نیکو فعال بودید، با این که بارها و بارها درباره سوآپ صحبت کردید، لطفا از آن زمان و تصمیمی که گرفته شد برایمان بگویید؟
بحث سوآپ مکرر در مکرر از زمانی که تصمیم قطع آن در دولت قبل گرفته شد در مطبوعات و رسانهها مطرح شده و ابعاد مختلف آن مورد بحث قرار گرفته است. تقریبا همه افرادی که در این زمینه صاحبنظر هستند نسبت به این که انجام سوآپ از همان ابتدا یک تصمیم درست بوده و ادامه آن در شرایط تحریم، به نفع ایران بوده است، همداستان هستند. اما قطع سوآپ با آن شیوهای که اتفاق افتاد لطمههای جبران ناپذیری به اعتبار شرکت ملی نفت ایران، شرکت نیکو و مجموعه عملیاتی که در زمینه سوآپ داشتیم، وارد کرد. در ابتدای بحث بد نیست به سابقه سوآپ اشارهای داشته باشم. این تصمیم درسال 1375 ( 1996) بین دو رئیس جمهوری ایران و قزاقستان در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی گرفته شد. قرار بود روزانه 30 هزار بشکه نفت از قزاقستان به ایران حمل و از طریق پایانههای نکا در داخل ایران مصرف شود. معوض آن هم در اختیار سوآپ کنندگان قرار بگیرد. برای این کار، سرمایهگذاری بسیار خوبی صورت گرفت. با سرعت زیاد خط انتقالی از نکا تا ری و تبریز احداث شد. سپس عملیات انجام سوآپ به شرکت نیکو واگذار شد. در شرکت نیکو اینطور برنامه ریزی کرده بودیم تا عملیات سوآپ را در دو مرحله کوتاه مدت و بلندمدت به سامان برسانیم. برنامه کوتاهمدتمان این بود که زیربنای سوآپ را به نحوی تامین کنیم تا کشورهای حاشیه خزر مسیر ایران را برای سوآپ انتخاب کنند و کم کم بتوانیم زمینه ارتباطمان را با سوآپرها و کشورهای تولیدکننده برقرار کنیم. در گام دوم باتوجه به ظرفیتهایی که ایران از نظر جغرافیایی دارد به هاب انرژی منطقه بدل شویم. برای فاز دوم که در برنامه بلندمدت قرار داشت خط نکا- جاسک را با ظرفیت انتقال یک میلیون بشکه در روز تعریف کردیم. این کار، یکی از استراتژیکترین کارهایی بود که در طراحیها پیش بینی شده بود، اما متاسفانه با تصمیم غلطی که درباره قطع سوآپ گرفته و به صورت یکطرفه قراردادهای بین ایران و کشورها و یا شرکتهای سوآپ کننده لغو شد، عملا کار بر روی خط لوله نکا- جاسک متوقف شد و پروژههایی که در این زمینه پیش بینی شده بود یکی پس از دیگری با علامت سئوال مواجه شدند، آن هم درست در شرایطی که تحریم شده بودیم وبه شدت به ارتباط با کشورهای دنیا و شرکتهای مختلف نیازداشتیم. با این تصمیم، فضای بسیار بستهای را بوجود آوردیم. میخواهم بگویم با این کار، همگام با افرادی که ما را تحریم کردند یک خودتحریمی هم از سوی خودمان انجام شد.
آن زمان که ما در شرکت نیکو بودیم و این تصمیم گرفته شد، خدمت وزیر وقت رسیدیم و گفتیم اصلا سود 10 دلار برای هر بشکه سوآپ امکان پذیر نیست، شاید چنین سودی برای 10 تن امکان پذیر باشد، اما در بشکه خیر. با این حال وزیر وقت همچنان روی حرفشان پافشاری میکردند و میگفتند خیر امکان ندارد همان 10 دلار در هر بشکه.
این بحثها در حالی بود که ما در بهترین شرایط چیزی حدود 2 تا 3 دلار سود کسب کردیم. اما همان طور که گفتم اساسا بنای ما این نبود که با سوآپ درآمد اقتصادی کسب کنیم. استراتژی کلان حاکمیت هم بر این مبنا بود که ایران در حوزه خزر به هاب انرژی بدل شود. همان طور که میدانید نزدیک به 4 درصد انرژی دنیا از حوزه خزر قابل تامین است. همان زمان برآورد کردیم که سهم ایران از این منبع انرژی چقدر است، ما چه نقشی میتوانیم در منطقه ایفا کنیم. همان زمان هم در بررسیها گفتیم اگر کشورهای حوزه خزر بخواهند به سوآپ بپردازند از مسیر سخت گذرتری نسبت به ایران برخوردارند؛ مثلا برای خط لوله جیهان باید از چند کشور عبور کرد که این هم کلی مسائل امنیتی دارد؛ بعد باید از مناطق کوهستانی وسردسیر عبور کنند. در مسیر چین، بعضی از نقاطی که خطوط لوله از آنجا عبور میکند در برخی از روزهای سرد زمستان دمای هوا زیر 40 درجه است؛ نفتی که می خواهد از این خط لوله عبور کند باید گرم شود و این یعنی حدود 6 تا 7 دلار به قیمت هر بشکه نفت میافزاید؛ همه اینها در حالی است که مسیر ایران کمترین هزینه و کوتاهترین زمان دسترسی به آبهای آزاد را برای سوآپرها دارد.
خلاصه این که همه اینها را به وزیر وقت توضیح دادیم. بعد ایشان گفتند خب سودی بین 5 تا 6 دلار بگیرید، بازهم گفتیم این هم امکانپذیر نیست. اما ایشان دستور دادند و ما باید عمل میکردیم. بنابراین، از طرف شرکت نیکو با شرکتهایی که قرارداد داشتیم مثل کاسپین اویل، ویتول یا دراگون مذاکره کردیم و گفتیم سود 5 تا 6 دلاری پرداخت کنید، آنها گفتند برای ما امکان پذیر نیست، چون سودی در این قضیه نداریم. خلاصه بگویم که هر کاری کردیم آنها زیر بار نرفتند و نپذیرفتند که این همه سود به ما بپردازند. به وزیر وقت توصیه کردیم به نحو دیگری مدت قرارداد را به پایان برسانیم ( اکسپایر کنیم) و به طرف لغو قرارداد نرویم. من دستنوشته از وزیر وقت دارم که دستور لغو صریح و موکد دادهاند و گفتهاند هرکسی که عملیات سوآپ را ادامه دهد، متخلف از قانون بوده و برابر با قانون با او برخورد میشود. با این حال یک تیم کارشناسی خبره مرکب از دکتر زین الدین، رئیس امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران، آقای سروشی مسئول نظارت بر صادرات نفت، بنده از شرکت نیکو، یکی از کارشناسان قدیمی امور بینالملل شرکت ملی نفت و متخصصان امور پالایش و پخش دو روز با سرپرستی آقای زین الدین گزارشی را درباره عملیات سوآپ تهیه کردیم و به تمام مواردی که گفتم در این گزارش کارشناسی اشاره کرده و با پیشنهادهای مشخص از سوی آقای زین الدین در اختیار آقای قلعه بانی ( مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران) و از سوی آقای قلعه بانی همان گزارش در اختیار وزیر قرار گرفت. فکر میکنید نتیجه چه شد؟ وقتی آقای وزیر گزارش را ملاحظه کردند بدترین عباراتی که در شان یک مقام مسئول نیست، بکار برده و با خط خودشان روی نامه عملیات سوآپ را عملیات کثیف، سوآپ را شوآپ و افراد را با عبارات ناجور خطاب کردند. در ذیل آن هم نوشتند گویا این گزارش را آقای زین الدین امور حقوقی نفت تهیه کرده اند، به این وسیله ایشان عزل و آقای دکتر بطحایی به جای ایشان منصوب میشوند! در واقع آقای دکتر زینالدین به دلیل تهیه این گزارش از کار عزل و به کارگزینی معرفی شدند. اما خب اسنادی که امروز وجود دارد همگی حاکی از این است که همه ما به آقای وزیر هشدار دادیم که این کار را انجام ندهند. حتی آقای زین الدین در گزارش خود پیشنهاد کرده بودند حال که شما اصرار دارید این عملیات قطع شود نباید به صورت یکطرفه آن را لغو کنید بازهم برای این کار راه وجود دارد و توضیحات حقوقی هم در این باره داده بودند، اما آقای میرکاظمی نه تنها به سخنان ایشان گوش نکردند بلکه تصمیم یکجانبه ایشان سبب شد تا 97 میلیون دلار کلیم علیه ما صورت گیرد.
با این که با عدد و رقم ثابت میکنیم دوستانی که این تصمیم را گرفتند اشتباه کردند اما میخواهم بگویم که نباید صرفا نگاه اقتصادی به سوآپ داشته باشیم؛ نگاه ما استراتژیک بود. می خواستیم کشورهای حوزه دریای خزر را از مسیر ایران به آبهای آزاد برسانیم. متاسفانه این تصمیم به دلیل اطلاعات غلطی که در اختیار وزیر وقت نفت گذاشته بودند، گرفته شد. رقبای ما هم بیکار ننشستند و در منطقه شرق دریای خزر، مسیر محور قزاقستان به چین را فعال کردند، آمریکاییها هم در فعال کردن این خط نقش پررنگی داشتند. روسها مسیر دیگری را در شمال خزر ایجاد کردند، به این ترتیب ملاحظه میکنید که آهسته آهسته مسیرهای دیگر در خلال تعطیلی خط ایران شروع به کار کردند و برنامه کوتاهمدت و بلندمدت ما در خزر با ناکامیهایی مواجه شد. البته امیدوارم با گشایشی که در مذاکرات هستهای بوجود میآید بتوانیم دوباره این خط را فعال کنیم. هماینک مذاکراتی را با برخی شرکتها شروع کردهایم که امیدوارم در آینده بتوانیم این مسیر را احیا کنیم. نظر آقای زنگنه، وزیر نفت هم این است که بتوانیم این خط را احیا کنیم. البته برگرداندن آب رفته به جوی کار سختی است.
آن زمان با چند شرکت خارجی قرارداد سوآپ داشتیم؟
طی10 – 12 سال اخیر با 16 شرکت خارجی قرارداد سوآپ داشتیم. شرکتهای بزرگی مانند ویتول با ما قرارداد داشتند که روزانه تا سقف 50 هزار بشکه عملیات سوآپ را انجام دهند. در کنار این کارها ظرفیتمان را هم در پایانه نکا افزایش داده و انبارهایمان را تقویت کرده بودیم.
برگردیم به بحث اصلی
آستانه: درباره درآمدی که با قطع سوآپ از کسب آن محروم شدیم سخنی نمیگویم به راحتی با یک ضرب و تقسیم میتوان آن را به دست آورد. فکر میکنم بزرگترین خسارتی که این تصمیم برای ایران بوجود آورد، این بود که به نوعی به اعتماد شرکتهایی که مسیر کشورمان را برای انتقال نفتشان انتخاب کرده بودند، خدشه وارد شد. تا بخواهیم این اعتماد از دست رفته را برگردانیم کار سنگینی را باید انجام دهیم. متاسفانه ما با این تصمیم نادرست فضا را برای رقبایمان در حوزه خزر فراهم کردیم. خط لوله بیتیسی از محور دریای خزر تا بندر جیهان ایجاد شد با این که مسیر دشواری بود و باید از چند کشور عبور میکرد و بالغ بر 20 هزار پرونده حقوقی داشت با طول بیش از یکهزار و 600 کیلومتر ایجاد شد تا وابستگی کشورها به مسیر ایران از بین برود. این فضا را ما برای آنها فراهم کردیم.
موسوی: در مورد هزینههای صورت گرفته برای عملیاتی شدن پایانه شمال برای انجام سوآپ، باید بگویم که نیم میلیارد دلار را فقط برای اجرای پایانه هزینه کردیم و 170 میلیون دلار هم برای خط لوله هزینه شد. در این سالها، تجربه زیادی کسب کردیم اما از 25 تیر 91 دیگر سوآپی نداشتیم؛ البته رسما از سال 89 سوآپ قطع شد و در این مدت بخشی از تعهدات باقی مانده بود که آن را انجام دادیم. استراتژی کشورهای آسیای میانه پس از قطع عملیات سوآپ ایران به سمت حوزههای دیگر مخصوصا ترکیه و خط لوله باکو – جیهان رفت. این اتفاق کار ما را برای احیای سوآپ از روز نخست هم سختتر کرده است. کشورهای حوزه خزر زمانی آرزو داشتند با دریای آزاد ارتباط داشته باشند و بهترین کشور برایشان ایران بود، ولی الان وضع تغییر کرده است. هر چند که هنوز هم این تمایل وجود دارد اما به این دلیل که یک جایگزین برای سوآپ خود پیدا کردهاند، قطعا به راحتی تغییر نظر نمیدهند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که حضور ایران در بازار سوآپ میتواند منجر به سرریز شدن این بازار شود و در نتیجه، دوباره بازار ما احیا شود. به هر حال، خط لوله باکو – جیهان به عنوان یکی از سه رقیب کاری ما فعال است. البته دیپلماسی فعال کشور بیکار نبوده است و وزیر نفت هم دست کم دو سفر را به کشورهای آسیای میانه داشته است و مذاکراتی را همراه با مسئولان وزارت امور خارجه در این زمینه صورت دادهاند.
حسینی: از دید من، سوآپ یعنی استفاده از ظرفیت تجاری یک کشور. ما خیلی به این مسئله توجه نکرده ایم. اگر این کار را انجام میدادیم دست کم میتوانستیم از این ظرفیت نهایت استفاده را ببریم. هر کشور دیگری که موقعیت ایران را به لحاظ جغرافیایی و استراتژیک داشت بیشترین استفاده را از این مزیت خود میبرد، اما ما چه کردیم؟ دست کم در یک مورد کاری را که در منطقه شروع کرده بودیم و ابتکار عمل با ما بود با تصمیم غلط آقای وزیروقت در سال 89، فرصت را از دست دادیم و امروز افسوس گذشته را میخوریم. خوب یادم میآید، همان زمان هرچه نشستیم و صحبت کردیم، عدد و رقم آوردیم، توجیه و استدلال کردیم و وزیر وقت گفتیم این تصمیم اشتباه است، ایشان عکس العملی نشان ندادند و ما را به تیمهای کارشناسی ارجاع دادند؛ وقتی نزد کارشناسانی که وزیر ارجاع داده بودند، رفتیم بازهم همان بحثها و استدلالها را آوردیم، کارشناسها هم حرفهای ما را میپذیرفتند و میگفتند این استدلالها درست است، اما حاضر نمی شدند این کار را قبول کنند. چرا؟ چون آقای وزیر تصمیم اشتباهی گرفته بودند و حاضر نبودند از این تصمیم اشتباهشان برگردند. ما فکر میکردیم مشکل آنها استدلال فنی و کارشناسی است، بنابراین، یک تیم کارشناسی در اتحادیه تشکیل دادیم و ماهها روی این موضوع کار کردیم و با عدد و رقم نشان دادیم کسانی که در سالهایی که سوآپ برقرار بود چقدر هزینه کردند و چقدر سود نصیبشان شد. در مواقعی سوآپ کننده 7 دلار سود میکرد و در مواقعی هم کمتر از این رقم. بارها و بارها با سند و مدرک گفتیم این که شما میگویید در هر بشکه 5 دلار سود سوآپ است اصلا با هیچ منطقی جور در نمی آید. متوسط قیمتها و اختلاف قیمتهای شمال و جنوب را در آوردیم. یک جدول کارشناسی تهیه کردیم.
حدود چهار تا پنج ماه روی این جدول کار کردیم، چون فکر می کردیم مشکل آقایان بحث کارشناسی و فنی است، بنابراین میخواستیم با استدلالهای کارشناسی به آنها بگوییم عددی که میگویند درست نیست. این بحثهایی که عرض کردم ابتدا با آقای میرکاظمی مطرح کردیم؛ ایشان ابتدا گفتند که من نمی دانم چه میگویید؛ بعد گفتند که ما با دپارتمان اقتصادی و برنامهریزی بحث کارشناسی داشته باشیم. با هرکدام از این دوستان که نشستیم و صحبت کردیم، گفتند که حرفهای شما منطقی است. حتی گفتیم اگر به عدد و رقمهایی که میگوییم شک دارید، بفرمایید اینها قیمتهای خرید، هزینه حمل سوآپ و اختلاف قیمت شمال و جنوب در همه سالهایی است که عملیات سوآپ انجام شده است. در یک سالهایی سوآپر سود کرده و در یک سالهایی هم متضرر شده است. همه اسناد و مدارکی را که تهیه کرده بودیم از ما گرفتند؛ اما دیدیم که هیچ خبری نشد. نگران بودیم این تصمیم ادامه یابد و فرصتی که در خزر به دست آورده بودیم از بین برود. بنابراین ناامید نشدیم و پیش آقای قلعه بانی (مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران) رفتیم. دوباره همان حرفها را تکرار کردیم؛ اما ایشان هیچ واکنشی به این گزارش نشان ندادند و پاسخشان، سکوت بود. حتی وقتی که کسی دیگر وزیر نفت شد، نزد ایشان هم رفتیم و دوباره همان حرفها را گفتیم. ایشان در نهایت گفتند که "آقا ما نمیتوانیم 5 دلار برای هر بشکه کم کنیم، حالا ببنید می توانید 3.5 دلار برای هر بشکه سود بگیرید تا این کار انجام شود." گفتیم، آقای مهندس آخر این چه حرفی است که میگویید. این سخنان باید مبنای کارشناسی و اصولی داشته باشد، براساس چه مبنایی این حرف را میزنید؟ نرخهای خط بی تی سی را که از سه کشور عبور میکرد آوردیم و نشان دادیم که سود، برای هر بشکه 1.5 دلار یا در نهایت یک دلار بود. اصلا در نفت از این خبرها نیست که برای هر بشکه سوآپ 10 دلار سود بگیریم. در همه معاملهها سودی که در هر بشکه به دست میآید نهایت 20 تا 30 سنت است. حالا اگر بخواهند خیلی سود کنند بشکهای 35سنت می شود. آن وقت شما براساس چه مبنایی این حرفها را میزنید؟. اما مثل این که هیچ ارادهای برای اصلاح این رویه وجود نداشت. همین طور فرصت از دست میرفت و ما هم اعتماد طرف مقابل را از دست دادیم و هم این که حلقه رابطه با کشورهای همسایه خزر را هم ضعیفتر کردیم؛ مثلا ببنیید الان برای مراوده معمولی با کشور آذربایجان یا ترکمنستان باید حتما از ویزا استفاده کنیم، چرا این اتفاق افتاده؟ برای این که آنها حس می کنند دیگر به ما نیازی ندارند. ما امروز به دلیل برخی حرکتهای غیراصولی و غیرکارشناسی موقعیتمان را در منطقه از دست دادیم و تضغیف شدیم. فکر میکردیم این مزیتها همیشه باقی میماند، اما خیر مزیتهای نسبی تا یک زمانی باقی میماند. وقتی شما از مزیتهای نسبی تان استفاده نمیکنید معلوم است دیگران میآیند و از خلاء شما بهره میبرند. از آن طرف آمریکاییها به شدت در حال برنامه ریزی هستند تا سوآپ گاز را از مسیر ترکمنستان و قزاقستان انجام دهند. با این اوصاف اگر همینطور بلاتکلیف بمانیم و به دنبال سود بالا باشیم، گاز هم ما را دور میزند. همین الان ما می توانیم از مزیت گازمان بهره ببریم و به سوآپ بپردازیم چون ممکن است خط لوله تاپی که به چین می رود فعال شود و بازهم نرخهایی که ما می گوییم به کار نیاید. البته دولت یازدهم نشان داده است که عزم دارد تا سوآپ را فعال کند. فقط امیدوارم بموقع درباره سوآپ گاز تصمیم گیری شود تا دوباره چهار یا پنج سال بعد افسوس بازاری را که از دست داده ایم، نخوریم.
آستانه: نکتهای را که من در تکمیل صحبتهای آقای حسینی باید بگویم این است که اختلاف قیمت بین نفت دریای خزر و خلیج فارس چیزی حدود 8 تا 10 دلار است. چون خزر دریای بستهای است و به آبهای آزاد راه ندارد، بنابراین، هزینه حمل ونقل آن برای خریدار گرانتر تمام میشود، به عنوان مثال اگر قیمت نفت در حوزه دریای شمال یا خلیج فارس مثلا 55 دلار یا 60 دلار باشد همین نفت در حوزه خزر حدود 8 تا 10 دلار ارزانتر است. سود شرکتی که سوآپ میکند در همین حد 8 تا 10 دلار است. اشتباه نکنید وقتی می گویم سود آنها بین 8 تا 10 دلار است به این معناست که سوآپ کننده باید برود نفت را از میان خریداران مختلف جمع آوری کند؛ در کشورهای دیگر، بر خلاف ایران، بخش خصوصی بخشی از فروش نفت را بر عهده دارد؛ خب اینجا دلالها نفت را جمع آوری میکنند بعد با سوآپر قراردادی میبندند؛ سوآپرباید پولی به دلال بدهد تا نفت را جمع کند. بعد باید نفت را در مخازنی در سواحل دریا انبار کند. اینجا هم باید پول انبارداری بدهند، باید بروند کشتی بخرند یا اجاره کنند تا این نفت انبار شده را از کشتی تا نکا حمل کنند، اینجا هزینه حمل و افت کالا هم هست. اینجا سوآپر به دنبال سود است. میبینید که همان هزینه 8 تا 10 دلار هم باید در بخشهای مختلفی که این عملیات انجام میشود، تقسیم شود. اینجا چقدر برای سوآپر باقی میماند، خواب پولش را هم باید در نظر بگیرید.
البته آقای آستانه، دلایل دیگری هم از سوی وزیر وقت برای قطع عملیات سواپ اعلام شد، مثلا این که ایشان ادعا کرده بودند که شواهد و مدارک موجود موید آن است که افراد ذی نفع در عمیات شبه سوآپ دارای ارتباط و اشتراک با افرادی هستند که در تبانی با بابک زنجانی خسارات غیرقابل جبرانی را به کشور و ملت ایران وارد کردهاند، و با قطع عملیات سوآپ دست آقای بابک زنجانی را از کشور قطع کرده اند؛ ضمن این که در جای دیگری هم گفتهاند در عملیات سواپ رانتی وجود داشته و حتی انجام این عملیات و تخطی که در فروش نفت صورت گرفته سبب شده تا فروش نفت از این طریق جزو سهمیه ایران در اوپک قلمداد شده و ایران به عنوان کشوری که از سهمیه تعیین شده خود تخطی کرده معرفی شود. با توجه به این که فروشنده نفت در ایران شرکت نیکو بود چطور این رانت در آن زمان بوجود آمد و آیا با توجه به اسناد و مدارکی که وزیر وقت معرفی کردند با متخلف هم برخورد شد یا خیر؟
آستانه: من سالهای سال است به عنوان عضو هیئت مدیره شرکت نیکو در جریان ریز سوآپ و پرونده آن هستم. خوشبختانه بارها و بارها نهادهای نظارتی مثل دیوان محاسبات، سازمان بازرسی و دیگر نهادهای نظارتی عملیات سوآپ را به صورت دقیق بررسی کردند و گزارشهای ارائه شده همه حاکی از شفاف بودن عملیات سوآپ بود و چیز پنهانی در عملیات نبود که کشف شود. با تاکید میگویم هیچ رانتی در دل سوآپ برای شرکتها وجود نداشت بخصوص اینکه، تقریبا شرکتهای داخلی دخالتی در امر سوآپ نداشتند تا بخواهند بهرهای از رانت ایجاد شده ببرند. البته در یک مقطعی که ابتدای کار سوآپ در ایران بود، شرکتی غیر از نیکو این عملیات را انجام می داد اما بعد از این که آقای زنگنه وزیر نفت شدند، سامانی به این کار دادند و گفتند کسانی که میخواهند عملیات سوآپ را انجام دهند باید با شرکت دولتی نیکو همکاری داشته باشند. بنابراین هیچ رانتی دراین باره و این که عملیات سوآپ توسط یک شرکت بخصوص انجام شده، وجود نداشت. در جایی هم اشارهای به حضور آقای بابک زنجانی در سوآپ شده بود که باید بگویم که اصلا داستان آقای بابک زنجانی به زمان بعد از عملیات سوآپ بر میگردد. نه در بحث سوآپ و نه در حمل محمولهها ایشان هیچ گاه طرف قرارداد با شرکت نیکو نبودند. به نظر میآید میخواهند شبههای این چنینی ایجاد کنند که مثلا داستان آقای زنجانی هم در این گیرودار اتفاق افتاده است. در حالی که وقتی که داستان بابک زنجانی پیش آمد عملیات سوآپ لغو شده بود. درباره تبانی شرکتها برای فروش نفت در سوآپ هم باید بگویم که اصلا چنین چیزی صحت ندارد؛ قراردادهای شفاف و روشن بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت نیکو و سوآپ کننده منعقد شده و وظایف طرفین قرارداد دقیقا تعریف شده که هر کدام چه وظیفهای دارند. شرکت نیکو هم برابر مصوبات هیئت مدیره شرکت نفت عمل میکرده وهیچ رانت و شبههای در عملیات سوآپ، چه در بخش پایانهها و چه در بخش پالایشگاهها که مصرف کننده بودند و چه در بخش خود شرکت نیکو که مسئول این قراردادها بود؛ اتفاق نیفتاده و همه چیز روشن است. و اگر آقایان سندی دارند به هر مرجع قضایی که دوست دارند ارائه کنند؛ ما با قدرت و قوت از عملیات سوآپ و آن چیزی که اتفاق افتاده دفاع میکنیم.
در جای دیگری هم گفته شده که آقای زنگنه با اظهارات وزیر وقت نفت درباره مساله دار بودن سوآپ موافق بودند.
آستانه: اینکه میگویند آقای زنگنه برخی از حرفهای وزیر وقت را پذیرفتند؛ باید بگویم که آقای زنگنه آن بخش از سخنان وی را پذیرفتند که میگفتند سواپر باید نفت را از خلیج فارس تحویل بگیرد نه این که امور بین الملل بیاید نفت را بفروشد؛ این بخش از سخنان وزیر وقت درست است و هیچ وقت هم نه شرکت نفت و نه نیکو و نه هیچ مرجعی مقابل آن نایستاده است، اما اگر شما میخواستید این سیاست را در مقطعی که قرارداد را امضا کردید پیاده کنید بسیاری از شرکتها امکان سوآپ نداشتند و این موضوع با این سیاست استراتژیک ایران مغایرت داشت. ضمن این که اگر شرکتها خودشان نفت را تحویل می گرفتند بازاریابی نفت هم با خود آنها بود در حالی که اگر ما این کار را برایشان انجام می دادیم بازاریابی نفتمان هم با خودمان بود. مصوبه هیت مدیره شرکت ملی نفت این بود. برای این که بازار ما را با 30 یا 40 هزار بشکه نفت خراب نکند خودمان میرویم و این کار را انجام میدهیم، هیچ مشکلی هم برای ما بوجود نمیآید. اینها تصمیمهایی بود که آن زمان برای ما گرفته شد و هیچ مشکلی هم وجود نداشت، تازه ما در قرارداد میتوانستیم روی همین بند قرارداد به آنها ایراد بگیریم، چون آنها در قرارداد موظف بودند خودشان نفت را برداشت کنند، اما اگر به ما میگفتند ما برداشت کنیم، حق بازاریابی و مسائل دیگر را اضافه بر هزینه سواپ از آنها میگرفتیم. همه اینها روشن بود. منتها آقای وزیر باید کمی به مجموعه و کارگزارانشان اعتماد میکردند و برای لغو سوآپ عجله نمی کردند.
حسینی: تاکتیک این دوستان در مواجهه با حرفهای کارشناسی و اصولی همیشه این بوده است. وقتی نمیتوانند پاسخی بدهند و منطقی ندارند، به تهمت و افترا متوسل میشوند. ایشان هنوز از تصمیمی که درباره سواپ گرفتهاند، دفاع میکنند؛ بعد از این همه سال هنوز مدرکی به دادگاه ارائه نکرده اند و تنها به گفتن سخنانی از این دست اکتفا می کنند. کسانی که در شرکت نفت سوآپ میکردند همانهایی هستند که زمان دو وزیر کابینه های نهم و دهم بودند. بچههای امور بین الملل نفت هیچ تغییری نکرده اند، آقای قمصری و ضراب همان موقع بودند. اگر آدمهای ناسالمی بودند زمان شما هم که همینها بودند اگر آدمهای سالمی بودند خب الان هم که همینها بر مسند کار هستند. بنابراین، بر چه اساسی می گویند که رانت ایجاد شده است؟ درباره سوآپ وزیر وقت برای این که سخن خود را درباره رانت ایجاد شده در این کار ثابت کنند یک هیئتی را به نیکو برای بررسی عملکرد این شرکت اعزام کردند؛ آنها یک ماه و نیم در شرکت نیکو مستقر بودند اما هیچ مدرکی گیرشان نیامد. اما این گروه افرادی نبودند که بگویند ما جایی رفتیم و چیزی گیرمان نیامد ، بنابراین آقای عاصمی پور را به دلیل سوآپ برکنار کردند، چرا؟ چون وزیر وقت گفته بود یک عدهای از فعالیت در سوآپ نفع می برند. وظیفه این گروه هم این بود که بروند و آنهایی را که منافع دارند پیدا کنند. جالب است بدانید که شرکت داخلی در امر سواپ فعالیت نمی کرد و نیکو مسئول مستقیم عملیات سوآپ بود. شرکتهای خارجی و ظرفیت کار آنها هم مشخص بود؛ اصلا امکان رانت وجود نداشت؛ آنها چکار کردند؟ در نهایت آقای عاصمی پور را برکنار کردند. همان ایام من پنج نامه محرمانه به وزیر وقت نوشتم و عواقب این تصمیم را گوشزد و با ایشان اتمام حجت کردم. گفتم که به خاطر حرفهای بی ربط، نیکو را به هم نریزند. اما ایشان این کار را انجام دادند و در نهایت دیدید که چه بر سر سوآپ آمد. آن زمان آنها فکر می کردند هرجایی که قرار است کاری انجام شود حتما یک عدهای دارند می خورند و می برند، بنابراین باید مچ آنها را گرفت.
در آن زمان، تب مبارزه با مافیای نفتی داغ بود؛ با این حال این تصمیم وزیر نفت با مخالفت بدنه کارشناسی نفت مواجه بود و همان طور که گفتید گزارشهای فنی هم بر اشتباه بودن نظر وزیر وقت تاکید داشتند؛ آیا مقامهای بالاتر از وزارت نفت بر لغو یکجانبه قرارداد سواپ نظارتی نداشتند؟
حسینی: بالاخره آن زمان دنبال این بودند که بگویند با مافیای نفتی مبارزه می کنند، به همین دلیل موضوع سوآپ را مطرح کردند.
آستانه: این که مقامات بالاتر در جریان این کار قرار گرفتند یک نمونه را برایتان میگویم. بعد از داستان قطع سوآپ جلسهای در کمیسیون اقتصادی شورای عالی امنیت ملی در زمانی که آقای جلیلی رئیس آن بودند برگزار شد؛ از شرکت نیکو دعوت کردند که بیاید و درباره سوآپ صحبت کند. به من گفتند شما برو به جلسه شورای عالی امنیت ملی. آن زمان آقای خالدی که بعدا معاون امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران شدند، رئیس کمیسیون اقتصادی شورای عالی امنیت ملی بودند؛ زمانی که گفتند من به این جلسه بروم به همکارانم گفتم بروم چه بگویم؟ بالاخره تصمیم وزارتخانه است و ما شرکتی زیر نظر وزارت نفت هستیم؛ نمیتوانیم مغایر تصمیم وزارت نفت صحبتی کنیم. گفتند به هرحال شما اطلاعات دارید؛ آنجا هم از شما سئوال می کنند. باید اطلاعات درست را در اختیار مقامات مسئول قرار دهید. در آن جلسه، همکارانمان از وزارت اطلاعات؛ وزارت خارجه، سازمان بازرسی کل کشور، ریاست جمهوری و خیلی از آقایانی که عضو شورای عالی امنیت ملی بودند، حضور داشتند. من هم گزارشم را از روند اتفاقی که درباره سوآپ افتاده بود، ارائه کردم. نمی دانستم که قبل از من وزیر وقت به جلسه رفته و درباره سوآپ و درست بودن تصمیم خود صحبت کرده و گفتهاست که به دنبال اصلاح اشکالات آن است. زمانی که گزارشم را ارائه کردم اعضای کمیسیون گفتند نباید سوآپ قطع می شد، گفتیم این اتفاق افتاده و ازدست ما خارج است؛ تصمیمی است که وزیر نفت گرفته است. در آن جلسه تصمیم گرفته شد تا کاری کنیم دوباره سوآپ برقرار شود زیرا ادامه آن به نفع منافع ملی بود و باید این مسیر زنده نگه داشته شود. بعد از این که از جلسه بیرون آمدم آقای شیوا که به عنوان نماینده دولت در جلسه حاضر بودند مشاجرهای با من داشتند و گفتند چرا مخالف نظر وزیر نفت در این جلسه حرف میزنید، من به ایشان گفتم شما را به جا نمی آورم، گفتند که شیوا هستم. گفتم اسم شما را شنیدم اما مخاطب من شما نیستید مخاطب من رئیس جلسه و اعضایی که اینجا نشستهاند، هستند. خلاصه همان روز به اطلاع آقای وزیر رساندند که من درجلسه چه گفتهام. فردای آن روز آقای میرکاظمی به آقای جشن ساز ( مدیر وقت شرکت نیکو) زنگ زدند و گفتند آستانه چه کسی است و همین امروز او را برکنار کنید. آقای جشن ساز من را خواست و گفت که چه اتفاقی افتاده است. گفتم که هرکاری که صلاح می دانید انجام دهید، گفتند میخواهید با وزیر صحبت کنم؛ من هم گفتم خیر. من به حرفی که گفته ام اعتقاد دارم. خلاصه آقای جشن ساز من را از سمتی که داشتم برداشتند و در بخش دیگری از شرکت نیکو منصوب شدم. ایشان همان زمان از من خیلی حمایت کردند و در مقابل فشارهای وزیر وقت برای اخراج از شرکت نیکو مقاومت کردند . با این حال فشارها بر روی من ادامه داشت به نحوی که دو هفته بعد از جلسه با اعضای کمیسیون اقتصادی شورای عالی امنیت ملی؛ حراست نفت من را خواست و 4 ساعت تمام به سئوالهای آنها درباره سوآپ پاسخ می دادم. همان زمان آقای بطحایی را که بعدها به مسند حقوقی وزارت نفت منصوب شدند هم قانع کردم که لغو قرارداد سوآپ اشتباه بود. ایشان هم در قضیه کلیم 97 میلیون دلاری که گیر کرده بودیم خیلی به نیکو کمک کردند. به این ترتیب که اتاق بازرگانی بین المللی از ما مدرکی خواست تا ثابت کنیم لغو این قرارداد نه درخواست نیکو که دستور وزیر نفت بوده است؛ آنها به ما گفتند دستور رسمی و کتبی بیاوریم تا مشمول کلیم نشویم. آقای بطحایی با ما همکاری کرد و این نامه را از وزیر وقت گرفت که ایشان دستور لغو این کار را دادهاند و ما آن را به دادگاه ای سی سی تحویل دادیم؛ همین مدرک سبب شد کلیم 97 میلیون دلاری ما به حدود 5- 6 میلیون دلار کاهش یابد. سه سال از وقت و هزینه ما صرف ثابت کردن این موضوع شد. میلیونها دلار پول وکیل دادیم و مدیران فراوانی آمدند و رفتند تا ثابت کنند که این تصمیم اشتباهی بوده است.
با توجه به زیرساختهایی که هم اینک در نکا برای عملیات سوآپ فراهم شده بود و از سال 1389 این تاسیسات به نوعی تعطیل شدهاند؛ اگر بخواهیم دوباره سوآپ را از سر بگیریم چه چالشهایی را پیش رو داریم و آیا می توانیم بازارمان را دوباره بدست آوریم؟
شاهدوست: قبل از پاسخ به این سئوال شما بد نیست بدانید که ترمینال نکا از نظر فنی بسیار پیشرفته تر و بهتر از ترمینالهای نفتی منطقه خزر بود. تنها کشوری که تا حدودی ترمینال خوب و قابل قبولی داشت، قزاقستان بود. ما در سال 2013 می توانستیم در امر سوآپ نفت قزاقستان حضور فعالی داشته باشیم و یک میلیون بشکه ای قرار بود از این کشور صادر شود و از مسیر ایران به آبهای آزاد برسد؛ اما متاسفانه این فرصت به راحتی از دست رفت. این که بخواهیم دوباره همان بازار قبل را در سوآپ به دست آوریم می توانم بگویم که کار بسیار بسیار دشواری را پیش رو داریم برای این که بسیاری از شرکتهایی که با آنها طرف معامله بودیم و یک شبه قراردادهایشان لغو شد و آنها ماندند که باید چکار کنند بارها به ما گفتهاند که دیگر اطمینانی به ما ندارند. چرا؟ چون کسی که می خواهد سوآپ کند باید مخزن اجاره کند؛ کشتی بگیرد و کارهای دیگری انجام دهد. برگرداندن اطمینان آنها کار بسیار سختی است و ما کار سختی را پیش رو داریم. درباره ترمینال نکا باید بگویم که نکا یکی از ترمینالهای خوب دنیاست. تمام بخشهای فنی آن از استاندارد بالایی برخوردار است و من به عنوان مدیر این ترمینال بسیار متاسف هستم که ترمینال الان سوت و کور است و هیچ عملیاتی در آن انجام نمی شود. ماموریت اصلی ما سوآپ نفت خام بود و امروزهیچ کاری در این زمینه انجام نمیدهیم. تنها کاری که میکنیم کمک به پهلودهی کشتی فرآورده های نفتی است. نمی خواهم به ضررهای اقتصادی ناشی از قطع سوآپ اشاره کنم؛ ما چهارسال خیلی بد را از لحاظ نیروی انسانی در پایانه نکا سپری کردیم؛ نیروهایی که برای این کار آموزش دیده بودند همه بیکار بودند. امروز هم فکر می کنم وزارت نفت راه دشواری را برای از سرگیری سوآپ پیش رو دارد زیرا هم اکنون خط لوله باکو ـ جیهان، اوکتائو به چین فعال شدهاند؛ همان طور که آقای آستانه گفتند با این که مسیر دشواری بود اما خط لوله کشیده شد این درحالی است که برنامه ریزان ما از همان ابتدا که می خواستند سوآپ را در پایانه نکا فعال کنند نگاهشان به جاسک هم بود زیرا مسیر جاسک مسیری صاف است و هزینه احداث خط لوله هم قابل مقایسه با خط های دیگر نیست؛ متاسفم از این که فرصت را از دست دادیم و ساخت ترمینالی را که می توانستیم با استانداردهای روز جهانی داشته باشیم به دلیل این تصمیم توجیه اقتصادی خود را از دست داد.
آستانه: حضور ما در دریای خزر یک بحث بسیار مهم و اساسی است؛ به همین دلیل است که ما در 10 درصد از میدان شاه دنیز که یکی از میدانهای بزرگ کشور آذربایجان است؛ سهیم هستیم و با وجود مشکلات فراوانی که داشتیم سهممان را حفظ کریم و خوب هم جلو می رویم. ارتباط ایران با کشورهای حاشیه خزر بسیار مهم است و نباید از تحولات موجود در این منطقه غافل شویم. بازهم می گویم نباید به این مسئله نگاه اقتصادی داشته باشیم بحث استراتژیک و نیاز کشورهای حاشیه خزر به مسیر ایران برای انتقال انرژی برای ما از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ باید یک نگاه بلندمدت به این موضوع داشته باشیم. ضمن این که در بحث سوآپ نباید تنها به سوآپ نفت محدود باشیم باید به سوآپ گاز هم بپردازیم و بخش خصوصی را هم در این جریان فعال کنیم. هم اکنون تشکیلات بخش خصوصی در حال آماده سازی خود برای ورود به کارزار وسیع سوآپ است؛ نگاه ما به خزر یک نگاه گسترده است و آقای زنگنه هم چنین نگاهی را به این منطقه دارند. اما خب گرفتاریها در نفت به قدری زیاد است که به هرکدام که دست می زنید می بینید که اولویت دارند. مثلا وقتی به پارس جنوبی میروید میبیند 15-10 طرح را زخمی و پولها را بین آنها تقسیم کرده اند؛ ساماندهی اینها کار بسیار دشواری است؛ یا در بحث نیروی انسانی می بینید که چه حجم عظیمی از نیروی انسانی در همین مدت جذب شده اند و بحثهای دیگر که اینجا امکان پرداختن به آنها نیست. با این حال با اطمینان و تاکید می گویم که این اراده در وزارت نفت وجود دارد که به محض رفع تحریمها سوآپ را از سربگیرد. هرچند الان هم به صورت موردی باشرکتهایی که علاقمند به عبور از مسیر ایران هستند مذاکره می کنیم و از شرکتهای ایرانی که علاقمند به فعالیت در این زمینه هستند و توانایی این کار را دارند، استقبال می کنیم؛ اما بازهم از عملکرد سواپ در گذشته دفاع می کنم.
نکته ای که فراموش کردم به آن بپردازم این است که زمانی که عملیات سوآپ قطع شد، به وزیر وقت گفتیم این کار را نکنید برای این که درشرایط تحریم سواپ بهترین راه برای صادرات نفت ایران است. همان طور که می دانید قراردادهایی که قبل از تحریم بسته شده بود مشمول تحریم نمی شد و ما می توانستیم در قالب قرارداد، نفتمان را صادر کنیم. اما با لغو قرارداد هم مشتریهای قدیمی خود را از دست دادیم و هم دیگر امکان قرارداد دیگری هم وجود نداشت.
درباره سهمیه اوپک هم بد نیست بدانید که فروش نفت از طریق سوآپ هیچ ربطی به سهمیه اوپک ندارد، ضمن این که ایران همیشه بنا به دلایل فنی و اقتصادی زیر سهمیه اوپک نفت خود را به بازار عرضه کرده است. به هر حال حضور ما در خزر یک حضور استراتژیک است. ما می توانستیم مرکز توزیع انرژی در منطقه باشیم و حجم عظیمی از انرژی را به هندوستان، افغانستان، ترکیه عراق و کشورهای دیگر صادر کنیم. در هر حال امنیت سرمایه گذاری در ایران بالاست و انجام همه اینها به برنامه ریزی بلندمدت نیاز دارد. اما برای برگرداندن اعتماد از دست رفته باید انرژی بسیاری را صرف کنیم.
اگر امروز دستور احیای دوباره سوآپ صادر شود آیا شرکتها تمایل دارند دوباره به ایران برگردند؟
موسوی: نمیتوان در مورد احیای سوآپ زمان داد، شرایط احیای سوآپ از زمان شروع آن سختتر خواهد بود. پیچیدگیهای خاص سیاسی در این عرصه وجود دارد و ضعیف شدن رقیب هم کار سختی است، زیرا مسیرهای سوآپ برای کشورهای آسیای میانه سودآوری داشته و به همین راحتی از این سود نخواهند گذشت.
آیا در جریان این توقف، منافع ملی در نظر گرفته شد و آیا نمیتوانستیم این روند توقف را به شکل دیگری انجام دهیم ؟
موسوی: در این سالها حدود 226 میلیون بشکه نفت خام سوآپ شد. باید میزان قیمتها و سود و زیان این معاملهها را سنجید و محاسبه کرد. در عین حال باید فرصتهای از دست رفته در این سالها را محاسبه کرده و با عدد و رقم گفت که چه خسارتی داشتیم. علاوه بر این در این سالها به تامین فرآورده برای نیروگاه شمال اقدام می کردیم که با قطع سوآپ این روند هم متوقف شد و مجبور شدیم از مسیرهای دیگری این سوخت را تامین کنیم.با این حال با یک تصمیم این روند متوقف و همه تاسیسات و سرمایهها راکد شد. خب باید به همه اینها، هزینه نگهداشت و تعمیرات و نوسازی را هم اضافه کنم.
حسینی: فکر می کنم باید دو پیش زمینه برای امکان سواپ مجدد در کشور فراهم شود؛ اولا این که باید جو شایعه و تهمتی را که درباره سوآپ درست کردهاند، تمام کرد؛ به اعتقاد من وزارت نفت نمی تواند حریف این افراد شود؛ این موضوع باید در جلسه شورای عالی امنیت ملی بحث شود و یکبار برای همیشه پرونده آن بسته شود. نه این که گاهی عده ای بیایند و با این که مدرکی ندارند آقای زنگنه یا وزارت نفت را متهم کنند که اینها در حال توزیع رانت هستند. این اطمینان باید وجود داشته باشد که یک وزیر به صورت یکطرفه به لغو سوآپ اقدام نکند و شرکتهای خارجی هم مطمئن باشند که با تغییر دولتها این تصمیم لغو نمی شود.
دوم این که باید منتظر باشیم تا مذاکرات به نتیجه برسد. اگر مذاکرات هستهای به نتیجه رسید قطعا ایران، بهترین مسیر برای انتقال انرژی در منطقه خزر است. مثلا قزاقها بسیار علاقمند هستند تا از مسیر ایران نفتشان را به آبهای آزاد ببرند.
آستانه: این را هم بگویم که ما همیشه به دنبال این بودیم که قراردادهای بلندمدت در سوآپ منعقد کنیم تا کشورها هرچه بیشتر ارزش استراتژیک ایران را برای خودشان دریابند تا حتی اگر مشکلی پیش بیاید به راحتی قرارداد را لغو نکنند. تقریبا هر فرد منصفی در ایران که الفبای اقتصاد را بلد باشد میداند که اینها الفبای اقتصاد است و باید همه آنها رعایت شود.
این را هم بگویم که ما عموما نفت سبک از دریای شمال دریافت میکردیم، طبیعی است که کیفیت آن نسبت به نفت خام ما بهتر بود. در نتیجه فرآورده بیشتری میتوانستیم از آنها تولید کنیم. ایران نزدیک به یک میلیارد دلار برای راهاندازی سوآپ هزینه کرد و امروز این امکان تعطیل شده است.
شاهدوست: در واقع ما نفت با API بالا به پالایشگاههایمان تحویل میدادیم و ظرفیت خط لوله جنوب به شمال را برای این کار خالی نگه میداشتیم؛ الان که سوآپ قطع شده از خط لولهای که میتوانستیم حداقل فرآورده به جنوب ارسال کنیم، برای ارسال نفت خام استفاده می کنیم و برای انتقال فراورده از جنوب به شمال تردد جاده ایمان افزایش یافته است.
آستانه: ظرفیت سازی روزانه 500 هزار بشکه را انجام داده بودیم و در برخی ایام هم روزانه 200 هزار بشکه سوآپ می کردیم.
شاهدوست: خط لوله 32 اینچ در ترمینال نکا میتواند روزانه 561 هزار بشکه نفت را سوآپ کند. البته آخرین تستی که انجام دادیم حاکی از این بود که می توانستیم حتی روزانه 370 هزار بشکه را هم سوآپ کنیم اما به آن معنا نیست که نمی توانستیم بیشتر از این هم سوآپ کنیم. در هر حال برنامه ریزیهای انجام شده حاکی از این بود که در آینده موقعیت ایران در این بازار تثبیت شود. من خودم یک فرد فنی هستم و از مناسبات سیاسی اطلاعی ندارم اما برنامه ریزیهای انجام شده در پایانه نکا حکایت از آینده نگری آن روزهای برنامه ریزان ما داشت که اتفاقا تمام تجهیزاتی که در نکا احداث شده بود همگی قابلیت افزایش ظرفیت داشتند؛ حتی پیش بینی ساخت حوضچه فراگیر در دو فاز هم نشان دهنده داشتن استراتژی در این منطقه بود، از همان ایام قرار بود ایران هاب انرژی منطقه شود و به همین دلیل بارانداز هایمان در حال توسعه بودند. قرار بود پروژه حوضچه های فراگیر خیلی سریع به پایان برسد. با اجرای این پروژه آبخور (درفت) باراندازهای ما به 14 متر می رسید و به این ترتیب همه کشتیهای حوزه خزر می توانستند از ترمینال ایران استفاده کنند. برای مثال آن زمان دو کشتی آبخور ( درفت) 12 متر در منطقه خزر وجود داشت که متعلق به کشور آذربایجان بود و آنها زمانی که به ترمینال ما می آمدند سبک سازی و پهلودهی می کردند . اما اگر این پروژه را نهایی می کردیم به راحتی دو کشتی می توانستند به ترمینال ایران بیایند. حتی آقایان این پیش بینی را هم کرده بودند که کشتیهای 63 هزار تنی بسازیم، صدرا یارد خود را در منطقه مستقر کرده بود. اما با قطع سوآپ همه این برنامه ها ناگهان متوقف شد و توجیه اقتصادی وفنی طرحها زیرسئوال رفت. فاز اول طرح را با 85 میلیارد تومان هزینه تمام کردیم اما الان به قول انگلیسیها so what? .
احساس تان نسبت به قطع سوآپ:
موسوی: شوک به عملیات نفتی. کسی انتظار نداشت در شرایطی که 226 میلیون بشکه نفت خام را معوض می کردیم و در عین حال خوراک پالایشگاهها هم تامین و هزینه کمتری پرداخت میشد، همه چیز را به هم بریزیم و خسارتهای جبران ناپذیر را متحمل شویم. ضمن این که با افزایش قیمت نفت تا 100 دلار سوآپ هم قیمت بالاتری داشت اما ما در این بازار سهمی نداشتیم و همه اینها به عنوان فرصتهای از دست رفته نظام جمهوری اسلامی ایران باید مورد بررسی قرار گیرد که چرا باید این تاسیسات عظیم و نیروی انسانی ماهر و کارآمد را بیکار بگذاریم و درآمد کشور متوقف بماند.در این سالها اگر قیمت سوآپ 2 تا 4 دلاری برای هر بشکه نفت را که هیچ وقت تا 4 دلار نرسید را محاسبه کنیم، متوجه می شویم که باز هم برای ما سود داشته است و اصل سرمایه گذاری خیلی زود جبران می شد.
شاهدوست: Disater ( فاجعه)
آستانه: باید تلاش کنیم که سوآپ دوباره احیا شود چون راه دیگری نداریم. اگر کشورمان را دوست داریم، به جای منفی نگری مثبت اندیش باشیم و تلاش کنیم وضع را برگردانیم. باید با امید زنده باشیم و نفت رفته را به پایانه ها برگردانیم.
حسینی: برخلاف منافع ملی و نشانه جهالت.
نگار صادقی