نفتکش سانچی به همراه خدمههایش که با هیچ ثروتی نمیشد آنها را عوض کرد، در آبهایی شرق دور در رقص آب و آتش جاودانه شدند تا یکی دیگر از تراژدیهای ایرانی در سال 1396 تکمیل شود. در این 9روزی که از شروع حادثه تا امروز طی میشود، نگاهها، رفتارها و حرکتهایی که در این مورد شده، صحبتها و اظهارنظرهایی که شده چنان متناقض بوده است که همه گیج شدهاند. هیچ یک از موارد و مطالبی که در طول این روزها نوشته و گفته شده نتوانسته اندکی از غم و اندوه خانوادههای داغدار این حادثه را کم کند، بلکه کسانی که بهناگهان دریانورد، کارشناس و ...
شدهاند مطالبی مینویسند که درد این خانوادهها را بیشتر میکند. از همینرو بنده اصراری بر ورود به عمق مساله و کارشناسی کردن موضوع و حادثه را ندارم چرا که در این حوزه نه تخصصی داشته و نه میتوانم کمکی کنم. بلکه هدف این نوشته همین شایعاتی است که این روزها هر کسی از راه رسیده به آن دامن زده و کسی هم نیست که به این شایعات پاسخ دهد.
واقعیت آن است که ما بیش از همه در زندگیمان نفتکش، لوله نفت و گاز، فلرهایی که 24ساعت شبانهروز میسوزند، چاه نفت، مخازن نفت و حتی آلودگیهای ناشی از آن را دیده و تجربه کردهایم، با این حال هنوز هم برخی اوقات با احتیاز بسیار صحبت میکنیم. متاسفانه در فضایی که رسانههای ایرانی به دلیل ضعف ساختاری ناشی از مشکلات مدیریتی، دخالتهای سیاسی و همچنین محدودیتهایی که در طول سالهای گذشته شاهد آن بودهاند روزبهروز ضعیفتر شده و هیچ جایگاهی میان رسانههای جهان ندارند، رسانههای بیگانه با موجسواری شدید از این ضعف آنچه را که نباید به مردم کشور القا میکنند، بهویژه در این مساله مهم که ادعا کردهاند که نفتکش سانچی به مقصد کره شمالی در حرکت بوده است!! متاسفانه صدا و سیمای میلی کشور هم که فقط به میل و اراده برخیها است و برایش مهم نیست در کشور چه اتفاقی در حال روی دادن است، نتوانسته و نمیتواند این موضوع را مدیریت کند، پس از عملکرد این سازمان در رویدادهای اخیر کشور و سوءاستفاده از حرفهای مردم آن اندک اعتبار و اعتمادی را هم که به آن وجود داشت از بین رفت تا عنان افکار عمومی کشور به دست رسانههای بیگانه افتاده و آنها باشند که فکر مردم ایران را مدیریت میکنند. سانچی حامل نزدیک به یک میلیون بشکه میعانات بوده، نه نفت و اصولا کرهشمالی تکنولوژوی استفاده از میعانات گازی را ندارد و کل نفتی که نیاز دارد روزی 10هزار بشکه نفت سنگین است که آن را هم چین برایش تهیه میکند. چگونه کسی میتواند ادعا کند که سانچی به این بزرگی مخفیانه راه کرهشمالی را در پیش گرفته و بعد هم میگویند چینیها آن را هدف قرار دادهاند؟
در طول روز گذشته دستکم از دهها نفر این مساله را شنیده و در دهها گروه آن را مطالعه کرده و برخی نیز چنان با اطمینان در این مورد صحبت میکردند که انگار خودشان در صحنه حاضر بودهاند. در زمان جنگ وقتی مخازن نفت جزیره خارگ را میزدند، خاموش کردن یک مخزن 25هزار بشکهای چند روز زمان میبرد، در جایی که خاک وجود داشت و چند نفر هم مصدوم میشدند. همین چاه رگسفید که منفجر شد را نگاه کنید که نزدیک به دوماه زمان برد تا یک چاه را خاموش کردند. حالا شما در نظر بگیرید که یک میلیون بشکه میعانات گازی که بسیار مشتعلتر از نفت بوده و حرارت بسیار زیادی تولید میکند جایی در چندصد کیلومتری ساحل در وسط دریا آتش بگیرد و باد هم به آن بوزد. کسی که میگوید نفتکش به این سادگی منفجر نمیشود درست میگوید اما باید نگاه که بارش چه بوده است.
مدیرعامل پایانههای نفتی ایران روز دوشنبه صحبتهای مهمی در این مورد داشت و ای کاش رسانههای داخلی که برایشان زخم شدن گوش گاو مشدی حسن اهمیت بیشتری دارد به این نکته هم توجه میکردند. آنچه در ادامه میآید بخشهایی از صحبت سیدپیروز موسوی است: 23 آذر ماه نفتکش سانچی در بندر عسلویه پهلودهی شد و از سوی شرکت پایانههای نفتی به SPM (گوی شناور بارگیری نفتکش در دریا) بسته شد تا با محمولهای به میزان 964 هزار بشکه میعانات به مقصد بندر «دایسان» کره جنوبی حرکت کند. پس از 48 ساعت، در تاریخ 25 آذر ماه عملیات بارگیری تکمیل و اسناد بارگیری تحویل نفتکش شد و از آنجا که نوع این قرارداد فوب (FOB) است، بار در مبدا تحویل خریدار شد و از آن پس، دیگر مسوولیت محموله بر عهده خریدار است. سانچی به سمت مقصد بندر «دایسان» کره جنوبی با محمولهای به میزان دقیق 964 هزار بشکه میعانات گازی حرکت کرد.
شاید بخش مهمتر سخنان وی آنجاست که پاسخ برخیها در مورد مقصد محموله را میدهد: اینطور نیست که یک محموله به کره جنوبی ارسال شود و ما منتظر خرید بعدی باشیم (تک محموله)، بلکه این قرارداد به صورت بلند مدت است و دائما محمولههایی به سمت کره جنوبی ارسال میشود و هر ماه بین پنج تا هفت محموله این مسیر را میپیمایند. 2 شرکت کره جنوبی مسوول خرید این محمولهها هستند، قرارداد بلند مدت با این 2 خریدار امضا شده و از ابتدای سال تا تاریخ 25 دی ماه از بندر عسلویه 126 فروند نفتکش میعانات گازی بارگیری کردهاند که از این تعداد 53 فروند عازم کره جنوبی شدهاند. نفتکش سانچی، چهل و هشتمین نفتکش با محموله میعانات گازی بوده است که به مقصد کره جنوبی حرکت کرده و پس از آن پنج محموله دیگر نیز در مسیر هستند.
مسالهای به این صراحت مورد اشاره قرار میگیرد و بعد هم به دلیل بیاطلاعی محض پارهای و عناد برخی دیگر آنچنان در زمین دشمن بازی میکنیم که خود دشمن هم باورش نمیشود. وقتی دو هواپیما در آسمان با هم برخورد میکنند، وقتی هواپیمای مالزیایی با دهها سرنشین در آسمان گم میشود و کسی هم ردی از آن پیدا نمیکند، وقتی دهها کشتی در مناطق مختلف جهان به هم برخورد میکنند و چون رسانهای نمیشوند، کسی خبردار نمیشود، آیا این اتفاق جز یک حادثه بوده است؟ اینکه عدهای کمبهره میگویند که بار این نفتکش سلاح بوده که دیگر عذر بدتر از گناه است. مثلا کرهشمالی چه اسلحهای میتوانست از ما بخرد یا ما چه تولید میکنیم که او ندارد؟ سلاح و مهمات منفجر میشوند یا هفت هشت روز در آتش میسوزد و دود سیاه و سمی تولید میکند؟
ای کاش در برابر همه مسائل اندکی تامل، تدبر و تعقل داشتیم و هیچ وقت در زمین دشمن بازی نمیکردیم. در این مورد بهنظر میرسد مجموع حاکمیت هر چه در توان داشت، انجام داد. متاسفانه کشور ما روی خط بدبیاری قرار گرفته و چارهای هم نیست. باید دعا کنیم این بدبیاریها و مشکلات حل و فصل شوند تا خدا چه خواهد.
یادداشت: کریم جعفری، سردبیر روزنامه بامدادجنوب