اگر تصور کنیم تنشهای گاه و بیگاه در خاورمیانه، اندیشه بازیگران نفت این منطقه را آنقدر درگیر خود کرده که از بازار انرژی جهان غافل شوند؛ دچار اشتباه راهبردی شدهایم. انرژی در تب و تاب این روزهای خاورمیانه، بیش از هر زمان دیگری به برگ برندهای بزرگ مبدل شده و شاید از همین روست که هر روز اخبار تازهای از تحولات این حوزه از گوشه و کنار منطقه به گوش میرسد. عراق، امارات، قطر، عربستان و کویت که فرآیندهای توسعهای خود را با اتکا به منابع مالی حاصل از فروش نفت و فرآوردههای نفتی دنبال میکنند، بی تردید برای حفظ سبد درآمدی خود از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد؛ به ویژه حالا که مچاندازی قطر و عربستان هم به تنشهای منطقهای دامن زده است.
عربستان، پهناورترین کشور غرب آسیا و یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان که بزرگترین میدان نفتی جهان (میدان غوار) و بخش قابل توجهی از ذخایر اثبات شده نفتی جهان را در اختیار دارد، نیمنگاهی نیز به گاز قطر دارد و برآوردها حاکی از آن است که با ثمربخشی سرمایهگذاریهای این کشور در صنعت پتروشیمی در سه سال آینده، عربستان قدرتمندتر از همیشه در عرصه انرژی جهان ایفای نقش خواهد کرد. این کشور با پذیرفتن این واقعیت که برای حفظ جایگاه خود در عرصه تولید و صادرات نفت، نیازمند برنامهریزی مدون در بخش فناوری است، حوزههای اهداف فناوری خود را نیز مشخص کرده است که از جمله آن میتوان به تکمیل اطلاعات زمینشناسی نفت، پایش و مدیریت مخازن و تعیین روشهای مناسب ازدیاد برداشت از مخازن موجود این کشور اشاره داشت.
از سوی دیگر، قطر اگرچه در میان بزرگترین دارندگان ذخایر نفت خام دنیا نیست، اما نقش پررنگی در بازار فروش نفت دارد و با وجود تمرکز بر حوزه گاز و ید طولا در صادرات گاز طبیعی مایع شده (LNG)، برای ازدیاد برداشت از مخازن نفتی موجود نیز برنامهریزی کرده است. کویت؛ کشور کوچک و تولیدکننده بزرگ نفت نیز با سرمایهگذاری در پروژههای مختلف، همواره در تلاش بوده است بر سهم خود در بازار نفت جهان بیفزاید. رسانههای عربی طی روزهای اخیر از اقدام کویت برای ساخت بزرگترین شهرک نفتی جهان خبر دادند و اعلام کردند که این تاسیسات جایگزین پالایشگاه فرسوده شعیبه خواهد شد.
عراق که مانند ایران، جنگی هشت ساله را پشت سر گذاشته است، حالا برای تولید روزانه 5.5 میلیون بشکه نفت روزشماری میکند؛ کشوری که سال 2012 پیشرفت قابل توجهی را در تولید نفت تجربه کرد و رتبه دوم را در بین بزرگترین تولیدکنندگان نفت خام اوپک به خود اختصاص داد و امروز نیز بهرغم ناآرامیهای داخلی، با اتکا به مزیت « تولید ارزان نفت» در سودای گسترش بازار نفت خود به سر میبرد. بلومبرگ به تازگی در گزارشی به نقل از یکی از مدیران ارشد صنعت نفت عراق، از تصمیم این کشور برای افزایش سه برابری ظرفیت پالایشی تا سال 2021 خبر داد.
امارات متحده عربی نیز بر تامین امنیت بازار برای صادرات نفت خود از طریق تلاشهای دیپلماتیک برای تعمیق روابط سیاسی و تجاری با کشورهای آسیایی مصرف کننده نفت و سرمایهگذاری در پروژههای پالایشی و ذخیرهسازی تمرکز کرده است. کشور شیخنشینها هم از مزیتهای افزایش ضریب بازیافت غافل نمانده و استفاده از EOR را برای ازدیاد برداشت از مخازن در دستور کار قرار داده است. علاوه بر آنچه گفته شد، برخی شرکتهای نفتی مانند آرامکو، قطر پترولیوم، شرکت نفت عمان و ...، به طور جدی در فکر بازآرایی ساختاری خود هستند و بعضا اقداماتی را نیز به این منظور کلید زدهاند.
تلاش بیوقفه کشورهای عربی به ویژه همسایگان ایران در خلیج فارس برای افزایش سهم از بازار انرژی جهان، ضرورت بررسی تحولات اقتصادی و فناورانه این کشورها را در حوزههای مختلف اکتشاف، تولید، ازدیاد برداشت، پالایش و ... به منظور شناسایی نقاط ضعف و قوت و برنامهریزی بهتر برای حضور کشورمان در بازار انرژی بیش از پیش آشکار میکند.
ایران به عنوان بزرگترین دارنده ذخایر نفت و گاز دنیا که کمابیش عنوان یکی از امنترین کشورها را در معادلات پرآشوب و تنشزای منطقه و جهان یدک میکشد، توانسته است ظرفیت تولید روزانه نفت خود را به حدود چهار میلیون بشکه برساند؛ ظرفیتی که قطعا متناسب با ذخایر و داشتههای هیدروکربوری ما نیست. این در حالی است که روند توسعه و تولید در دولت یازدهم با تکیه بر اصل «اولویت دهی به میدانهای مشترک» دنبال شده است و اگر به خود یادآوری کنیم که تنها 10 تا 12 درصد نفت خام ایران را از محل میدانهای مشترک برداشت میکنیم، بیش از هر زمان دیگری متوجه ظرفیتها و پتانسیلهای بیشمار ایران در حوزه نفت خواهیم شد. ایران بیش از 711 میلیارد بشکه ذخیره نفت درجا دارد و متاسفانه در شرایطی که برخی از کشورهای تولیدکننده نفت جهان میانگین ضریب بازیافت 40 درصد و بالاتر را در حوزه نفت خام تجربه میکنند، این شاخص به طور میانگین در ایران حول و حوش 24 درصد و به طور مثال در میدان عظیمی مانند آزادگان جنوبی کمتر از 6 درصد است!
مسیر پیش روی ایران در چنین شرایطی کاملا واضح است؛ هنوز انرژی نقش تعیین کنندهای در معادلات منطقهای دارد و حرکت چرخهای اقتصاد ایران هنوز به انرژی وابسته است. پس حتی اگر نقش درآمدزایی صادرات نفت و روی پا ایستادن اقتصاد ایران در تامین امنیت کشور را بسیار کمرنگ فرض کنیم، این امنیت آنقدر ارزشمند هست که باید برای تداوم نقش تکتک عوامل دخیل در آن شبانهروزی تلاش کرد و در مسیر توسعه کشوری که بخش عمده رشد اقتصادیاش از بخش نفت نشات میگیرد، توسعه میدانهای نفتی میتواند بسیار تعیین کننده باشد.
باید بپذیریم هدف افزایش ظرفیت تولید نفت به 4.7 میلیون بشکه تا پایان برنامه ششم توسعه، هدف بزرگی نیست و واقعیت این است که همین رقم نه چندان بزرگ، جز در سایه فراهم شدن الزامات و پیشنیازهای مرتبط، تامین نخواهد شد. میدانهای نفتی بسیاری در صف توسعه و ازدیاد برداشت قرار دارند و تغییرات هر روزه تکنولوژی در دنیا و حرکت به سمت انرژیهای نو از این حکایت دارد که نفت در 50 سال آینده، قدرت امروز را نخواهد داشت.
پرواضح است در شرایطی که سهم 14.5 درصدی نفت حتی پاسخگوی هزینههای جاری نیست، توسعه میادین بدون بهرهمندی از سرمایههای خارجی ممکن نمیشود و بدون فناوری، دستیابی به تولید بهینه و ازدیاد برداشت از مخازن مقدور نخواهد شد و واضحتر از همه اینها اینکه شرکتهای بینالمللی در صورتی که منافعشان اقتضا نکند، تمایلی به سرمایهگذاری یا انتقال فناوری در کشورمان نخواهند داشت. حال که قراردادهای جدید نفتی با درنظر گرفتن اهداف سرمایهپذیر و سرمایهگذار به تصویب رسیده و آماده اجرا شده و از سوی دیگر انتخابات نیز به پایان رسیده و خارجیها قاعدتا هراسی از تغییر سیاستهای ایران ندارند، به نظر میرسد دیگر هیچ درنگی برای اجرای قراردادهای نفتی جایز نباشد. امنیت و انرژی، کلیدواژههای با ارزشی برای ایران به شمار میروند و توسعه هر میدان نفتی در قالب قراردادهای جدید نفتی میتواند با ایجاد رونق و تکاپو، جذب سرمایه، اشتغالزایی، یادگیری فناوریهای نوین و کسب تجربه، بر اقتدار این واژهها بیفزاید.
هانیه موحد
تعداد بازدید :
۱,۱۶۶
(دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶)
۱۴:۵۵