به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شرکت پایانه های نفتی ایران به نقل از مهر، نشر چشمه به تازگی دو رمان فارسی جدید را از مجموعه «کتاب های قفسه آبی» خود منتشر و راهی بازار نشر کرده که این دو کتاب به ترتیب، عناوین 74 و 75 این مجموعه هستند.
کتاب اول، رمان «کشتی توفان زده» نوشته فرهاد کشوری است. داستان این رمان، حاصل تجربیات نویسنده از 2 سال کار در دو شرکت خصوصی پیمانکاری است که در طرح های توسعه پتروشیمی جزیره خارک فعال هستند. شخصیت های این رمان دور از خانه و در خوابگاه های شرکت پتروشیمی زندگی شان را می گذرانند.
در رمان «کشتی توفان زده» تاریخ جزیره خارک به صورت توامان با زندگی کارگران و کارکنان پتروشیمی که پیمانکار حقوقشان را نمیدهد و آنها را بدون پرداخت حقوق رها میکند، همراه شده است. به عبارتی این رمان، داستانی در دو زمان است؛ داستانی که در یک جزیره میگذرد و آدمهایی که گویی هرچه میکنند، نمیتوانند از این مکان خلاص شوند. مهندسان و کارگران برای وصول طلبشان در جزیره خارک گیر کردهاند.
فرهاد کشوری متولد 1328 است و در رمان «کشتی توفان زده» هم، مانند دیگر رمان هایش، تکهای از تاریخ را پیش کشیده و با زمان معاصر گره زده است.
در قسمتی از رمان «کشتی توفان زده» میخوانیم:
سراپا خیس عرق صدای مرغان دریایی را می شنید. «خودت را تو دریا غرق کن، میرمهنا!... من؟ من حالا با این دریا کار دارم. سکینه سگ کی است؟... جادو! جادو! ای لعنت به تو دخت شیطان... برمیگردم و با سربند و خنجر میآیم داخل اتاق. اگر حرف کلفت زدی چنان قفایی میزنمت که هفت جدت بیاید جلو چشم هات. من میرمهنام! شاه زند و عثمانیها و هلندیها و انگلیسیها و قائدحیدر گناوهای و شیخ سعدون ابوشهری به من تو نگفتند. این زن هجده ساله به من امرونهی میکند... امشب طلسم جادو را می شکنم. میرمهنا و تسلیم؟...
این کتاب با 159 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 110 هزار ریال منتشر شده است.
هفتاد و پنجمین عنوان «کتاب های قفسه آبی» هم رمان «زندگی همین است» نوشته محمدهاشم اکبریانی است.
محمدهاشم اکبریانی متولد 1344 است و در حوزه های روزنامهنگاری، داستان نویسی و شعر فعالیت دارد. روایت رمان «زندگی همین است» از واهمههای یک جسد شروع میشود و بسط پیدا می کند. این رمان در فضایی سوررئالیستی نوشته شده و مخاطب را دعوت به درک فضایی میکند که در آن اتفاقات عجیب زیادی در حال رخ دادن است.
در کتاب «زندگی همین است» اساطیر و شخصیتهای تاریخی از زیر خاک بیرون می آیند و با زندگان همسو می شوند. قهرمان این داستان شخصیتی به نام «مُرده هه» نام دارد که سعی در کشف حقایقی دارد و جریان عادی زندگی را در این راه می شکافد. شخصیتهای داستان «زندگی همین است» هم علاوهبر انسان شامل اشیا و موجودات متفاوتی هستند که درخت و گربه و سیگار و سرنیزه و مرده و... را در برمیگیرند. در کنار آن، شخصیتهایی چون فردوسی و سیمرغ هم وارد داستان این رمان شده و روایت خود را دارند.
در قسمتی از متن رمان «زندگی همین است» می خوانیم:
سیمرغ اصلا از صحبتای قطره و فردوسی خبر نداشت. گرچه اگه خبرم داشت بازم نمی دونست فردوسی تو اتاق داره به چی فکر میکنه. هرچی بود سیمرغ فکر میکرد همون جور که تو شاهنامه هست خیلی قشنگ و جالب و دوست داشتنیه. راست هم میگفت. داستان سیمرغی که تو شاهنامه بود خیلی خواهان داشت و داره. یکیش همین مجری که وقتی تو تلویزیون برنامه داشت، مدام قصه ی سیمرغ رو از همون اولش تعریف میکرد و به مردم حال میداد. خصوصا وقتی به قسمت زال و سیمرغ میرسید و اون قسمتایی رو که قطره ی بارون و فردوسی خوندن برا بینندههاش میخوند هزار بار میگفت «به به. به به. به این میگن داستان. ببین فردوسی چی کار کرده! یه پرنده ی وحشی چنان عشق یه نوزاد تو دلش میشینه که نه تنها اونو پاره پاره نمیکنه، بلکه میگیره بزرگش هم میکنه. چرا؟ چون دنیای شاهنامه با همه ی جنگ و ستیزهاش، با همین رویدادهای لطیف و پر از عاطفه، نرم می شه و به دل میشینه.»...
این کتاب هم با 123 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 90 هزار ریال منتشر شده است.